تحولات منطقه

۱-انگشتان نوازشگر خود را بر سر عیسی آل کثیر کشید،از پشت پنجره به ابرهای آرزو خیره شد و لحظاتی بعد با ته‌لهجه ترکی خطاب به شاگردانش گفت:« اینجا پرسپولیس است. تأکید می‌کنم باید تمرکز داشته باشید، بیشتر استراحت کنید و در تمرین منظم و متمرکز عمل کنید».

زندگی و زمانه کریم باقری در فصل تندبادهایِ بی‌امان / آتشِ بدون دود!
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

۲-پسر محله عباسی تبریز حالا دیگر از رابطه و ربط نگاه‌ها فهمیده که بدل شدن به مرد شماره یک در جایی مثل خانه قرمز چه حساسیت‌هایی را به دنبال دارد. معارفه ترک اوغلان هنوز تمام نشده بود که فحاشان و یاوه‌گویان در چند کانال تلگرامی شمشیر را بر علیه او از رو بسته و به تولید محتوا با چاشنی تاختن روی آوردند. دور از کلافگی اما کریم آموخته‌هایش در کلاس درس معلمانی چون ایوانکوویچ و گاریدو را به کار خواهدگرفت، شاید از امتحاناتی سخت سربلند خارج شود و ریز نمرات قابل توجهی داشته باشد. این‌گونه سمفونی گردباد را کنار خط نمی‌شنود و از تشویش‌ها جذر می گیرد. گزافه نیست اگر بنویسیم او حتی باید تقدیر را به گونه‌ای رقم بزند که برای شستن رؤیاهایش نیازی به سدر و کافور نباشد.

۳-درست ۲۷ زمستان پیشتر که جنگاور تبریزی برای درخشش در بوندس‌لیگا به آرمینیا بیله فلد رفت، تیک تاک ساعت چون ضرباهنگ تازیانه‌ای بر گُرده آرزوهایش می‌کوبید.باقری اما  کمربندش را محکم کرد و قلب میدان چشم آبی‌ها را به تسخیر خویش درآورد تا دوآتشه‌های بیله‌فلد به عشق تفنگدار شرقی، دنیا را روی سرهایشان بگیرند.از آن بعدازظهرهای خنک تا این عصرهای سوزناک انگار راهی نبود که گلزن‌ترین هافبک تیم ملی در قامت سکاندار، بی‌اعتنا به هیاهوی موج‌ها و همهمه لجوج‌ها گشتی در رختکن می‌زند و به گزاره‌هایی متوسل می‌شود که جز دیسیپلین، چیز دیگری را در اذهان متبادر نمی‌کنند. بازی برای آرپی‌جی زن قهار شروع شده و فاتح قلعه کانگوروها، در فصل تندبادهای بی‌امان پرسپولیس جدیدی را در چشمخانه‌ها خواهد نشاند تا در فاصله نیمکت تا رختکن فوتبال را نفرین نکند.

۴- توپچی متعصب روزگار ماضی با ۸۷ بازی ملی در حالی پاشنه‌ها را ور می‌کشد که به واسطه کاراکتر خاص خود در همان ابتدای راه از حمایت برخی پیشکسوتان باشگاه برخوردار شده است. علی پروین او را گزینه‌ای لایق برای رهبری پرسپولیس دانسته، محمد مایلی‌کهن نهیب ابروان گره کرده شاگردش را گره‌گشا قلمداد کرده و حمید استیلی دست روی اتوریته‌اش گذاشته است. وقتی چشم فوتبال شور است، او می‌تواند با اتکا به حمایت‌ها پیش بتازد، سازمان دفاعی تیمش را سامان دهد و برای خط آتشی که باروت‌های نم گرفته را در خشاب‌ها جا داده تمهیدی بیندیشد تا ناقوسِ دلنگرانی قاموسِ تنهایی‌اش را به خطر نیندازد و قانون تاریکی روشنایِ تیمی که روی تیغ قدم برمی دارد را  تهدید نکند. اگر خوان کارلوس گاریدو پس از 13 هفته در حسرت رسیدن به یک ترکیب ثابت ماند و ستاره‌هایش را در روزهای صعب‌ناک به نیمکت زنجیر کرد، فرمانده جدید می‌تواند با التفات به شناخت کافی از پیکره تیمش به ارنجی فیکس شده برسد و یک‌بار برای همیشه خیال همه را راحت کند.

۵-این هم از عجایب سرنوشت است که او باید ترمز تیمی را بکشد که در  هفده‌سالگی با تن‌پوش آن در فوتبال ایران چهره شد. تراکتور ارتش بی‌جان گذشته نیست و به دنبال آن است جام را به دامنه سهند ببرد. شماره ۶ این را خوب می‌داند و بیتاب پیش و پس در اندیشه سبقت از همشهری‌هاست تا راه بر آهِ میلیون‌ها سینه‌چاک گشوده شود و سکوهای بیقرار، غوغایی برپا کنند.نخستین بازیکن راه یافته به لیگ جزیره رعشه بر جان رقیبان خواهد انداخت، اگر کاسه‌های چه کنم چه کنم را به دست نگیرد و نترسد که هراسیدن برادر تنیِ مرگ است.

۶-او  کریم باقری است. آتشی نجیب و بدون دود که  پای در پای حقیقت قدم برمی دارد تا حسرتی به پهنای جهان، سراغش را نگیرد و شورچشمان را دق‌مرگ کند. راستی کسی از صحت و سقم فرجام آمالِ او خبر دارد؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.